جدول جو
جدول جو

معنی جیرو ویر - جستجوی لغت در جدول جو

جیرو ویر
از اصوات، صدای پرندگان کوچک مانند: گنجشک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جیروویر
تصویر جیروویر
داد و فریاد، سر و صدا
فرهنگ فارسی عمید
(رُ)
در تداول عامه آنگاه به کار رود که مردم در آشفتگی و درهمی و انبوهی و ازدحام بوند و کس مر کس را نایستد.
- امثال:
میان این هیر و ویر بیا زیر ابروم بگیر
لغت نامه دهخدا
تصویری از جیر و ویر
تصویر جیر و ویر
داد و فریاد غوغا
فرهنگ لغت هوشیار
گوشت سرخ شده، گوشت مخلوط با پی که سرخ شده باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای جیرجیرک، صدای پرندگان
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی خورشت با دل، قلوه، تخم مرغ و سیب زمینی
فرهنگ گویش مازندرانی
این سو و آن سو، این طرف و آن طرف
فرهنگ گویش مازندرانی